جمعه، دی ۲۰، ۱۳۸۷

مطالب چاپ شده تیوا در مجله چلچراغ- شماره 325 – 14 دیماه 1387 – صفحه 31


نامه ای برای تو

هیچ فرقی نمی کند صبح باشد یا ساعت 10 شب، خیابان خلوتی باشد یا درست در مرکز شهر ، فرقی نمی کند چه لباسی تن ت کرده باشی؛ چادرملی پوشیده باشی یا شال کوتاه روی سرت انداخته باشی. فقط لازم است چندبار روی صندلی پشت تاکسی نشسته باشی تا تجربه اش را داشته باشی. تو که عرق سرد پیشانی ات را پوشانده و دستهایت به وضوح می لرزد، تو که تصمیم می گیری به منظره بیرون پنجره خیره شوی ، خودت را جمع تر می کنی، پیش خودت می گویی صندلی کوچک است دیگر، تقصیر هیچ کسی نیست! تو که وانمود می کنی "اتفاقی" در حال رخ دادن نیست.امروز برای خود ِ تو می نویسم، تو که ترسیده ای، تو که از بی گناهی ات شرمساری، تو که کاری نمی کنی، حرفی نمی زنی. برای تو می نویسم که منتظری و امیدوار! امیدواری که به زودی اتفاق جدیدی بیفتد یا کسی بیاید و همه چیز را در مشت اش بگیرد.

منتظر روزی هستی که روی صندلی پشت تاکسی نشسته باشی و مطمئن باشی که به راستی اتفاقی رخ نمی دهد. آخر چند تجربه ی ریز و درشت دیگر لازم است که باور کنی ما به طرز حیرت انگیزی تنهاییم؟ که کدام فرد و گروه و قانونی را می شناسی که برای نجات ما پیش قدم شود؟ خواهر عزیز! شاید در سهمیه من و تو نوشته باشند که باید ایمان بیاوریم به فصل سرد، اما این سکوت ِ سرد تو سهم ما نیست . انتظار کشیدن را به پایان برسان، فاجعه ای در حال رخ دادن است.

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

ساری – میدان ساعت – 3:30 بعد از ظهر
در شلوغی کنار خیابان ، دختر قبل از مرد کت شلوارپوش و جوان دانشجو سوار تاکسی می شود و کیف مدرسه اش را روی پایش می گذارد.مرد کت شلوارپوش هم کیف سامسونت اش را روی پایش می گذارد.چند دقیقه بعد ، دختر خودش را به در چسبانده ، کیف مدرسه اش را چنگ زده و مضطرب بیرون را نگاه می کند. مرد لبخند زنان روبرو را نگاه می کند و دست چپش معلوم نیست کجاست.جوان دانشجو با موبایلش سرگرم است.چنددقیقه بعد دخترهراسان پیاده می شود و باقیمانده مسیر تا خانه را یک نفس می دود.
مزاحمت در تاکسی؟!
فضای محدود تاکسی ها که جایی برای حریم های فیزیکی افراد نمی گذارد مکان مطلوبی برای عقده گشایی جنسی است. بسیارند کسانی که از شرایط استفاده کرده و با ایجاد تماسهای به ظاهر نا خواسته از دیگری بهره جنسی می برند و البته به شیوه های مختلف قضیه را پنهان می کنند. هرچند این گونه آزار به زمان، مکان و حتی جنسیت خاصی محدود نمی شود اما در اکثر موارد زنان بیشتر قربانی بوده اند تا مردان.
اینا همه شون اینکاره ان!
دخترهای دبیرستانی،دخترهای دانشجو با یک بغل کتاب و جزوه ، دختر های رنگی با مانتوهای تنگ ، خانمهای حدودا سی و پنج ساله و حتی دختران جوان با چادرملی هیچ کدام مستثنی نیستند.با هر کدامشان که صمیمی شوی و قابل اعتماد باشی از این قبیل تجربه ها دارند که تعریف کنند و البته این تجربیات هیچوقت در حضور مردان بیان نمیشود ترس از اینکه گناهکار و مقصر دانسته شوند نقل این ماجرا ها را به دوستان نزدیک محدود می کند و پدرها، برادرها، و همسران زیادی از آنچه که هرروز اتفاق می افتد بی اطلاعند. تعداد زیاد و گستردگی زنان مورد آزار، یعنی که دراین ماجرا سن مهم نبوده، جایگاه اجتماعی اهمیت نداشته و حتی نوع پوشش و لباس هم همیشه موثر نبوده است. نگرش اجتماعی اما این را نمی پذیرد. جملاتی نظیر : " کرم از خود درخته ، خودشون مقصرند" و ازاین قبیل را همه شنیده ایم. نگاه های سرزنش بار برگرفته از همین طرزفکر اولین مانعی است که دختران را وادار می کند در اینجور مواقع خودشان را جمع و جور کنند و وانمود کنند که اتفاقی نیفتاده است.معلوم نیست که مرد میانسالی که میگوید:" تا زنها خودشون نخوان کسی مزاحمشون نمیشه" ، می داند چرا دخترش چند وقتی ست در تاکسی تخته شاسی اش را بین خودش و مسافر بغلی می گذارد یا نه.

*
تهران- میدان انقلاب – 11 صبح
بعد از انتظار نسبتا طولانی ، با دوستم سوار تاکسی ای می شویم که نارنجی باشد.طبعا باید عقب بنشینیم و یک آقای 25-6 ساله هم کنار من می نشیند.از همان اول کیفش را روی پایش می گذارد، روزنامه را روی کیف و البته روی من پهن می کند و مشغول می شود. چشمهایش در بین مطالب روزنامه می گردد و دستش روی بدن من.به راننده می گویم نگه دارد. می گویم این آقا می خواهد پیاده شود.مرد قبول نمی کند و می گوید اگه پیاده نشم چیکار می کنی؟ هیچ کاری نمی تونی بکنی اصلا همینجا افسر هست پیاده شو ببینم چیکار می خوای بکنی. پیاده که می شود در را پشت سرش می بندم و به راننده می گویم حرکت کند. تا یک ربع بعد راننده و مرد میانسال مسافر صندلی جلو مشغول صحبت هستند که : تو این دوره زمونه زنها باید خودشون یه پا مرد باشند آقا.
هیچکاری نمی تونی بکنی!
عکس العمل ها از تحمل کردن ، پیاده شدن تا ناسزا گفتن و حتی سیلی و درگیری فیزیکی متفاوت است.افراد کم سن ترو یا کسانی که اعتماد به نفس ضعیف تری دارند معمولا راه حل های اول را انتخاب می کنند .هرچند که در هیچ شرایطی درگیری فیزیکی توصیه نمی شود اما نشان دادن واکنش هایی مانند اعتراض کردن و متوجه کردن دیگر مسافرین غالبا مفید واقع شده است. اطمینان از سکوت فرد مورد آزار و بی اعتنایی سایرین اغلب عامل تقویت کننده اینگونه مزاحمت ها است. واکنش سایر مسافران حتی اگر در حد یک نگاه تند باشد تا میزان زیادی از آزار بیشتر جلوگیری میکند. شاید در درجه اول اعتماد بنفس داشتن و کنار گذاشتن این شرم اشتباه که "خود مقصر بینی" را به زنان یاد می دهد اولین گام مبارزه با این آزارهاست.